قدس موطن آرزوهای مسلمین

تاریخ انتشار:
ملت قهرمان و مسلمان فلسطین، هرگز جنایت ها و اهانت های گروهی یهودی جنایت پیشه را فراموش نخواهند کرد. انواع تجاوزات، نیرنگ ها، توطئه ها و کشتارهای جمعی و آوارگی و بی خانمانی، حاصل عملکرد یهودهای صهیونیستی است که بیش از نیم قرن است، بخشی از سرزمین های اسلامی را اشغال و تحت سلطه خود در آورده اند.

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| مقاله قدس موطن آرزوهای مسلمین، کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
نگارنده:مهدی قاسمی*

چهره یهود در قرآن

ملت قهرمان و مسلمان فلسطین، هرگز جنایت ها و اهانت های گروهی یهودی جنایت پیشه را فراموش نخواهند کرد. انواع تجاوزات، نیرنگ ها، توطئه ها و کشتارهای جمعی و  آوارگی و بی خانمانی، حاصل عملکرد یهودهای صهیونیستی است که بیش از نیم قرن است، بخشی از سرزمین های اسلامی را اشغال و تحت سلطه خود در آورده اند.

در این نوشتار، قصد شمارش عملکرد شرم آور صهیونیست ها را نداریم، چرا که اینان بی مهابا، هرگونه جنایتی را در مقابل چشم جهانیان انجام می دهند و کسی هم متأسفانه عمل آنان را تقبیح نمی کند.

در این مقال سعی شده است ابتدا چهره یهود در قرآن را به تصویر کشیده و سپس، با چشم اندازی تاریخی به ساکنان اصلی بیت المقدس، علمکرد مسلمانان در بیت المقدس و تقسیم یهود و به مذهبی و غیر مذهبی، نیم نگاهی نیز به مذاکرات سازش داشته باشیم.

یهودانی را «عبرانی» و «عبری» گفته اند که انی وجه تسمیه، مأخوذ از کلمه «عبر» یعنی عبور ابراهیم، جد بزرگشان، از «نهر فرات» می باشد. همچنین ایشان را اسرائیلی و بنی اسرائیل خوانده اند، این نامگذاری به «اسرائیل» پیامبر خدا، یعنی حضرت یعقوب می رسد. اسرائیل مرکب از دو کلمه عبری (اسرا) به معنی بنده و (ئیل) به معنی خدا می باشد که روی هم به معنی عبد الله یعنی بنده خداست.[1]

یهود بنده خدا یا عبد دنیا؟

در طول تاریخ بشر، مردمی در پول دوستی و جمع آوری مال همچون قوم یهود دیده نشده است. قوم یهود برای رسیدن به این مقصود، تمام راه های مشروع و غیر مشروع را پیموده اند؛ این مسأله، به نظر می رسد که به طرز عقیده یهود که خود را ملت برگزیده خدا می پندارند، ارتباط داشته باشد، زیرا معتقدند باید بر جهان استیلاء یابند و مال و ثروت، ابزار مهمی برای رسیدن به ا ین هدف و مقصود است. یهودی ها هم اکنون نیز، سکّان دولت های بزرگی را به وسیله ثروت هایی که اندخته اند در دست دارند و با تحرک اقتصادی خود بر سیاستمداران تأثیر مستقیم می گذارند؛ در آمریکا که بزرگ ترین کشور سرمایه داری جهان است و در شماری از کشورهای اروپایی، گروه های نفوذ یهودی فعال ما یشاء می باشند.

علت اصلی تفکر مادی یهود، عدم اعتقاد آنان به معاد است، قرآن کریم در این مورد می فرماید: «یا أیها الذّین آمنوا لا تتولّوا قوماً غضب الله علیهم قد یئسوا من الاخره کما یئس الکفار من اصحاب القبور»؛[2] با یهودیان که سزاوار خشم و غضب پروردگار شده اند، معاشرت و دوستی نکنید و آنان را یاری ننمایید، زیرا ایشان امید و آرزویشان از ثواب عالم آخرت، به علت انکار آن قطع شده است. و نیز می فرماید: «و لتجدنّهم احرص الناس علی حیوه و من الذین اشرکوا یود احدهم لو یعمر الف سنه و ما هو بمزحزحه من العذاب ان یعمر و الله بصیر بما یعملون»؛[3] یهود حریص ترین مردم به زندگی و دنیا طلبی هستند و از اینکه دنیا طلب محض هستند، حریص تر از مشرکین خواهند بود. آن ها به جهان آخرت اعتقادی نندارند و هر یک از آنان می خواهد که عمری طولانی نزدیک به هزار سال داشته باشد، ولی بر فرض اینکه چنین آرزویی تحقق یابد، هرگز از عذاب دردناک پروردگار و کیفر اعمالشان رهایی نخواهند یافت.

بر اساس همین دنیا طلبی است که امروز صهیونیزم سیاسی تحت اشراف آمریکا نیرنگ «صلح خاورمیانه» را علم کرده و در صدد است با دادن امتیازات ناچیز، پیمان های اقتصادی کلانی با کشورهای منطقه امضاء و ثروت های بی کران خاورمیانه را تحت نفوذ و سلطه خود درآورد.

یهودیان به سبب حرض و ولع دنیایی، از سوی خداوند مجازات شده و غذاهایی که قبلا برای ایشان حلال بود را خداوند حرام گردانید، چنان که می فرماید: «فبظلم من الّذین هادوا حرّمنا علیهم طیّبات احلّت لهم و بصدّهم عن سبیل الله کثیراً. و اخذهم الربّوا و قد نهوا عنه و اکلهم أموال الناس بالباطل و أعتدنا للکافرین منهم عذابا ألیما»؛ این یهودیان در اثر ارتکاب ستم ها و مفاسد، استحقاق آن را یافتند که خداوند پاکیزه هایی را که قبلا برایشان و بر پیشینیانشان حلال بود برای مجازات بر آنان حرام گرداند. خوردن مال مردم از راه حرام، مانند رشوه خواری تقلب در داد و ستد، کم فروشی و احتکار و از همه مهم تر رباخواری را مباح می دانستند.[4]

یهود تنها جماعتی است که نظام مالی و اقتصادی جدید را بر اساس رباخواری بنیان گذاری نموده است، چنان که خاندان «روچیلد»  یهودی که در قرن گذشته می زیسته اند و در اروپا و آمریکا پراکنده شده بودند، همان کسانی هستند که نظام اقتصادی جهان را بر پایه رباخواری بنیان نهادند و اغلب یهودیانی که در مراکز اقتصادی دنیا وجود دارند، از راه معاملات ربوی داد و ستد می کنند و بدین وسیله به دولت ها وام می دهند، آن گاه سیاست خویش را نیز به دولت های وام گیرنده تحمیل می نمایند.

1- پیشینه بیت المقدس

الف) سالکنان اولیه بیت المقدس

حدود پنج هزار سال پیش گروهی از «یبوسی ها» همراه قبایل دیگر کنعانی از جزیره العرب به سرزمین فلسطین کوچ کرده و به رهبری «ملیک صادق» در گوشه ای از آن سرزمین شهری به نام «یبوس» بنا نهادند. سلطان آن مردم، مردی صلح طلب بود و برای عمران و  آبادانی آن جا تلاش می کرد، از این رو، مردم آن جا به خاطر اینکه سلطانشان صلح دوست بود، نام یبوس را تغییر داده و آن را «اورسالم» یعنی شهر سالم و دوستدار صلح نام نهادند.

اورسالم که در زبان عبری اورشالم خوانده شد، هفده بار مورد محاصره قرار گرفت، چندین بار با خاک یکسان شد و مردم آن از دم تیغ گذشتند. پیش از میلاد مسیح «پمبیوس» سردار رومی اورسالم را فتح کرد و آن جا را به ویرانه ای مبدّل نمود. در سال 700 م هم «طیطوس» چنان آن جا را در هم کوبید و ویران ساخت که از اورسالم فقط تل خاکستری باقی ماند. در سال 614 میلادی ایرانی ها به اورسالم که نام «ایلیا» به خود گرفته بود حمله کرده و همه معابد و کلیساهای آن را ویران کردند، ولی رومی ها به رهبری «هرقل» آن جا را از تصرف ایرانی ها خارج کردند.

به طور کلی، می توان گفت این شهر پانزده قرآن در دست یبوسی ها یعنی کنعانیانی قرار داشت که از جزیره العرب آمده و پایه گذار اصلی آن بودند؛ سپس چهار قرن در دست بنی اسرائیل و چند قرن در دست ایرانی ها و دو قرن در دست یونانی ها و اشکانی ها و چهار قرن در دست رومی ها بود و د رتمام این مدت، مردم بومی آن یعنی کنعانیان و یبوسیان همچنان در آن جا ساکن بوده و زندگی می کرده اند.

بنابراین، روشن می گردد که اورسالم توسط کنعانیان و یبوسیان عرب ساخته شده و بنای آن کوچک ترین ربطی به قوم یهود ندارد. عهدنامه مسلمانان با مردم آن شهر نیز، نشان می دهد، که اکثریت ساکنان این شهر را یبوسی ها و کنعانی ها که مسیحی شده بودند تشکیل می داده اند و یهودی هایی که با اشغال و تصرف عدوانی به آن جا وارد شدند، به عنوان ساکنان رسمی و اصلی اورسالم شناخته نمی شدند تا در عهدنامه، نامی از آنان ذکر گردد.

ب) بیت المقدس (اورسالم) در دست مسلمانان

پس از فتح مسالمت آمیز «اورسالم» یا «ایلیا» به دست مسلمانان، به حکم اینکه قرآن مجید آن جا را پر برکت نامیده و نخستین قبله مسلمانان نیز بوده، نام این شهر به بیت المقدس تغییر یافت. هنگام تصرف شهر توسط مسلمانان، با وجود رفتار پسندیده مسلمانان، شهر هنوز از ویرانی های گذشته رنج می برد؛ مسلمانان با ورودخود آبادی کامل شهر را آغاز کردند و مسیحیان هم که از آزادی کامل برخوردار شده بودند، همدوش مسلمانان به تعمیر خرابی های کلیسای «قیامت» و کلیسای «معذرا» پرداختند. در سال هفتاد و پنج هجری، خلیفه وقت ساختمان «مسجد الاقصی» را تجدید و تکمیل کرد و تا آن جا با مسیحیان خوشرفتاری نمود که آنان را در ساختمان مسجد شرکت داد.

هنگام تصرف شهر که بدون جنگ و خونریزی انجام گرفت، خلیفه دوم برای تحویل گرفتند شهر، از مدینه به «ایلیا» آمد و ضمن ملاقات با اسقف ها و رهبران مذهبی عهد نامه ای نوشته و امضا کردند. این عهدنامه در نوع خود بی نظیر است؛ چرا کلمه بر خلاف حملات پیشین یهودی ها به شهر اورسالم که با ویرانی و کشتار مردم شهر همراه بود، مسلمانان به جان و مال و کلیسا و صلیب و مریض و سالم و همه افراد آنان امان میدهند و اجازه نمی دهند کلیساهای آنان اشغال شود و یا آن ها را ویران کنند.

یکی از دستآوردهای دنیای امروز، آزادی بیان عقیده و مذهب است که غربی ها آن را نتیجه مبارزات و تلاش های دوران روشنگری خود می دانند، در حالی که در این امان نامه آزادی مذهب، دین و عقیده برای  مردم اورسالم تضمین شده است؛ قسمتی از عهدنامه چنین می باشد: هم چنین امام می دهد که کسی با صلیب و دارایی آنان کاری نداشته باشد و آنان در مسایل مذهبی آزاد باشند و به کسی آزار نرسد... هر کس بخواهد از آن جا بیرون رود آزاد است و اگر بخواهد در همان جا ساکن گردد آزاد است و هر کس بخواهد با رومی ها برود و یا نزد کسان خود برگردد آزاد است.[5]

فی الواقع، می توان ادعا کرد جز در دوران کوتاهی از تاریخ اسلام، کمتر می توان از تعصب و عدم تسامح مسلمانان نسبت به غیر مسلمانان سراغ گرفت و جز در عصر  «متوکل» و «معتصم» که عناد و دشمنی با «معتزله» و معتقدان مذاهب دیگر شدن گرفت، در دوران های دیگر رعایت حال مسیحیان و اهل ذمه، از سیاست های روشن دولت ها و حاکمان اسلامی بوده است.

در سال 625 هـ (1228 م) بر اثر لشکرکشی مجدد صلیبی ها و قراردادی که با پادشاه عصر امضاء کردند، بیت المقدس به صلیبی ها تحویل داده شد؛ اما در سال 642 هـ (1244 م) مسلمانان دوباره بیت المقدس را از سلطه غربی ها خارج و به ساکنان آن اجازه دادند که با کمال آزادی، در کنار مسلمانان زندگی کنند. از سال 1517 میلادی، بیت المقدس تحت اداره حکومت عثمانی در آمد و همچنان در دست آنان قرار داشت، تا آن که در سال 1917 امپریالیزم انگلیس با همکاری متفقین و سربازان انقلابی عرب! آن جا را تصرف کرد؛ بدین ترتیب، از سال پانزده هجری تا 1337 هـ ـ جز در مدت یک قرن ـ دوازده و نیم قرن، بیت المقدس در دست مسلمانان بوده و پیروان مذاهب گوناگون از آزادی کامل مذهبی و رفت و آمد در آن شهر برخوردار بوده اند.

2- پیدایش جنبش صهیونیزم

در اوایل دهه شصت قرن نوزدهم، بعضی از متفکران یهود برای فعالیت در راه بازگشت به فلسطین و عمران آن دعوت خود را آغاز کردند. اولین آن ها «هیرش کالیشر»[6] خاخام[7] یهودی بود که این دعوت را در کتاب «در جستجوی صهیون» در سال 1861 آغاز کرد. چند تن دیگر از یهودیان متفکر نیز، آثاری در این رابطه به رشته تحریر آورده و زمینه مهاجرت هر چه بیشتر یهودیان و تشکیل دولت صهونیستی را در اذهان آماده کردند.

صهیونیزم مذهبی و صهیونیزم سیاسی

در میان متفکران یهودی، دو گونه اندیشه و طرز فکر را می توان مشاهده کرد، برخی از آن ها روحیه مذهبی داشتند و بیشتر جنبه عرفان یهودی را مطرح می کردند و آرزوی بزرگ اینان قیام قائم یهودیت بود.

بر اساس این اصل، در هنگام ظهور قائم در آخر الزمان، سلطنت خداوند که تمام اقوام و قبایل زمین، با او میثاق بسته اند برای تمام بشریت تحقق خواهد یافت و تمام بشریت، به سوی سرزمین هایی که تورات، سرگذشت ابراهیم و موسی علیهما السلام را در آن مکان ها ذکر کرده، روان خواهند شد؛ در دوره ای نزدیک تر به زمان ما ـ در قرن نوزدهم ـ هدف «عشاق صهیون» ایجاد یک کانون روحانی جهت نشر عقاید و فرهنگ یهودی در سرزمین صهیون بود. جالب توجه است که این صهیونیزم مذهبی که فقط در بین گروه های محدودی رایج بود، هرگز به دشمنی با مسلمانان ـ که خود را به عنوان وابستگان به ذرّیه ابراهیم و پیرو دین او تلقی می کردند ـ برنخاست. این صهیونیزم روحانی، بیگانه و به دور از هر نوع برنامه سیاسی برای ایجاد یک دولت و یا هر نوع سلطه ای بر فلسطین بود و هرگز رفتاری دال بر علاقه به درگیری بین جوامع یهودی و مردم عرب ـ مسلمان یا مسیحی ـ در پیش نگرفت.[8]

اما صهیونیزم سیاسی با «تئودور هرتزل»[9] زاده شد که دکترِین[10] خود را از سال 1882 م تدارک می دید. او این تئوری را درکتاب خود «دولت یهود» مدون ساخت و پس از اولین کنگره صهیونیست جهانی در شهر «بال» سویس 1897 م به کار برد عملی آن پرداخت. هرتزل بر خلاف صهیونیست های مذهبی، نسبت به خدا مطلقاً شکاک بود؛ او که اشتغال خاطرش عمدتاً نه مذهبی بلکه سیاسی بود، مسأله صهیونیزم را به شکلی جدید مطرح ساخت که به طور کلی می توان عناوین اصلی طرز تفکر سیاسی او را در مطالب زیر خلاصه نمود:

یهودیان سراسر دنیا ـ در هر کشوری که باشند ـ مجموعا یک قوم را تشکیل می دهند.یهودیان، غیر قابل جذب و ادغام با ملت هایی هستند که در بین آنان زندگی می کنند و در آنان تحلیل نمی روند (نژاد پرستی).یهودیان همه وقت و همه جا تحت آزار و ظلم بوده اند.[11]

راه حل هایی که تئودور هرتزل از عناصر فوق استخراج می کند: نفی و رد ادغام یهودیان در ملت های دیگر، ایجاد نه تنها یک کانون و مرکز فرهنگی برای اشاعه ایمان یهودی، بلکه یک دولت یهودی که تمام یهودیان جهان در آن مجتمع شوند می باشند.

نکته سوم اینکه این دولت باید در یک محل خالی و بی مدعی مستقر شود، این بدان معناست که نباید به مردمی بومی اهمیت داد و آن ها را به حساب آورد. در فرمول بندی هرتزل، به حضور مردم فلسطین، نه در کتاب او و نه در مجالس پایه گذاری نهضت جهانی صهیونیزم هیچ گونه اشاره ای نشده است. عدم وجود مردم فلسطین، از اصول مسلم و اساس صهیونیزم سیاسی است و این اصل مسلم، ریشه و منشأ تمام جنایات بعدی آنان است. خانم «گلدمایر» در «روزنامه ساندی تایمز» (15 ژوئن 1969) اعلام می کند: فلسطینی وجود ندارد، این طور نیست که تصور کنیم که یک خلق فلسطینی در فلسطین وجود داشته که خود را به عنوان یک خلق فلسطینی تلقی می کرده اند و ما آمده ایم آنان را بیرون کرده و کشورشان را گرفته ایم، آنان اصلاً وجود ندارند.[12]

«پروفسور بنزیون دینر»[13] که اولین وزیر آموزش ملی دولت اسرائیل و دوست صمیمی «داوود بن گورین» بنیانگذار دولت اسرائیل بود، در سال 1954 در مقدمه کتاب «تاریخ هاگاناه»[14]از انتشارات سازمان صهیونیزم جهانی می نویسد: در کشور ما جا برای کسی به جز یهودیان نیست؛ ما به اعراب خواهیم گفت: بیرون. اگر موافق نباشند یا مقاومت کنند، ما آنان را بیرون خواهیم کرد.[15]

این ادعا در حالی صورت می گیرد که پس از «بیانیه بالفور» (1917 م) پس از بیست سال فعالیت صهیونیزم سیاسی برای «بازگشت»، بعد از اولین امواج مهاجرت کسانی که از برنامه های صهیونیزم روسیه، لهستان و رومانی گریخته بودند، طبق سرشماری انگلیسی ها در 31 دسامبر 1922 م، تعداد 757000 (هفتصد و پنجاه و هفت هزار نفر) در سرزمین فلسطین ساکن بوده اند که از این عده 663000 (ششصد و شصت و سه هزار نفر) عرب (590000 عرب مسلمان و 73000 عرب مسیحی) و 83000 یهودی بوده اند، یعنی 88% عرب و 11% یهودی.

هرتزل پس از تلاش های زیاد، بالاخره توانست حمایت رسمی انگلستان را جلب کند؛ این حمایت به صورت اعلامیه بالفور که در دوم نوامبر 1917 به شکل نامه ای از «بالفور» وزیر خارجه انگلستان به «لردروچیلد»[16] ثروتمند یهودی انگلیس صادر شد تبلور یافت. این اعلامیه در عین حال موفقیت مساعی صهیونیست های انگلیس و رهبرشان «حییم وایزمن»[17] را نشان می داد.

در اعلامیه بالفور به صراحت آمده است: دولت شاهنشاهی انگلستان، نظر لطف مخصوصی به تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین دارد و در آینده ای نزدیک، نهایت سعی و کوشش در راه رسیدن به این هدف و تسهیل وسایل آن مبذول خواهد شد.[18]

3- صهیونیزم سیاسی و سوء استفاده تاریخی از تورات

«خانم گلدمایر» و «بگین» می گویند: این زمین به ما وعده داده شده بود و ما بر آن حق داریم.[19]

«موشه دایان» نیز می گوید: اگر بر تورات مسلطیم، اگر خود را قوم تورات می دانیم، بایستی بر سرزمین های توراتی نیز مسلط شویم. سرزمین های قضات و ریش سفیدان، بیت المقدس، حبرون، اریحا و باز هم جاهای دیگر.[20]

آنان پیوسته یک ادعای ارضی و یک «حق الهی»« مالکیت بر فلسطین را ادعا می کنند. آنان می گویند همه چیز بر ما مجاز می شود، وقتی «قوم برگزیده» خداوند و عامل مطلق باشیم، بر این اساس شکنجه و بدرفتاری، تروریسم، تهدید و ارعاب و دستگیری ها، نقل و انتقال اجباری و تبعید دسته جمعی، انهدام اموال و مصادره آن ها و قتل های دسته جمعی را برای خود محفوظ می دارند؛ بارزترین این نمونه هماناکشتار «دیر یاسین» است: در 9 آوریل 1948 با روش خاص نازی ها در «اورادور»، 254 نفر سکنه این دهکده (مردها، زن ها ، بچه ها، سالمندان) به وسیله گروه مسلح «ایرگون» به ریاست «مناخیم بگین» کشته شدند، بگین در کتاب خود تحت عنوان «قیام تاریخ ایرگون» می نویسد: بدون پیروزی دیر یاسین دولت اسرائیل نیز وجود نمی داشت. وی می نویسد: «هاگاناه» حمله های پیروزمنانه ای در جبهه های دیگر نیز داشته است،  اعراب وحشت زده فرار می کردند در حالی که فریاد می زدند: دیر یاسین!

این مفهوم و وعده ها و حربه های تحقق آن، مثل واژه «قوم برگزیده» و «سارئیل بزرگ، از نیل تا فرات»، اساس ایدئولوژیک صهیونیزم سیاسی را تشکیل می دهد. استعمارگران همه زمان ها و همه اقوام همواره برای ضمیمه سازی ها و غصب و تصرفات و سلطه گری های خود توجیهی تراشیده اند، معمولا بهانه آنان یک «برتری» فرهنگی بوده است که به مهاجم و غاصب، به اصطلاح یک مأموریت تمدن بخش از طرف «نژاد» خود برای دیگران را اعطا می کرده است و بهانه مذهبی پوششی برای سلطه یک گروه اجتماعی بر دیگری بوده است.

اندیشه قوم برگزیده از نظر تاریخی و سیاسی جنایت آفرین است؛ چه همواره تهاجمات، توسعه طلبی ها و سلطه گری ها را مقدس وانمود کرده است. اندیشه قوم برگزیده از نظر مذهبی غیر قابل تحمل است؛ چه هر جا که برگزیدگان باشند «طرد شدگان» هم هستند.

4- سیاست رژیم صهیونیستی

الف: داخلی (نژاد پرستی و قتل و کشتار)

پس از آغاز سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین، صهیونیست ها با خرید زمین های اعراب و تشکیل دار و دسته های مسلح تروریستی، بنیه مالی و نظامی جنبش صهیونیستی را به منظور آمادگی برای رویارویی نهایی با اعراب بومی تقویت نمودند و سرانجام، پس از سرکوب قیام ها ـ گارد یهودی ها در زره پوش های انگلیسی مردم را قتل و عام می کردند ـ با کمک و مساعدت های بریتانیان استقلال دولت اسرائیل را اعلام کردند. صهیونیت ها پس از پایان جنگ دوم جهانی و در بحبوبه اغتشاشات تقسیم مجدد جهان بین فاتحین، ماهرانه از عدم ثبات و توازن جهان سود جستند و با فعالیت های شدید دیپلماتیک و تبلیغاتی و  سوء استفاده از وجدان های معذب اروپاییان در اثر کشتار یهودیان، خود دست به کشتار قویم دیگری زده و سرزمین فلسطین را غصب کردند.

در زمان عهدنامه تقسیم فلسطین که تاریخ 29 نوامبر 1947 میلادی به وسیله مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید (با فشار آمریکا و انگلیس) ـ یهودیان بعد از آن همه مهاجرت به فلسطین 32% جمعیت فلسطین را تشکیل می دادند و 56% زمین ها را در اختیار داشتند ـ دولت صهیونیست 56% از مساعدترین زمین های این سرزمین را دریافت کرد. در فاصله زمانی بین تقسیم در نوامبر 1947 و پایان عملی استعمار انگلیس بر فلسطین (انگلستان بر فلسطین قیمومیت داشت)[21] در 15 مه 1948، گروه های مسلح صهیونیست سرزمین های منطقه مختص به اعراب مثل «یافا» و «سن ژان داکر» را اشغال کردند، اما برای دولت صهیونیستی زمین کافی نبود، بایستی این زمین را از ساکنانش خالی می کرد تا از آن نه تنها یک مستعمره سنتی استثمار کارگر ارزان بومی بسازد، بلکه شهرک های مهاجر نشینی در آن ایجاد کند که مهاجرین یهودی جانشین ساکنان محلی شوند. در اولین جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1949 صهیونیست ها 80% کشور را در اختیار داشتند و 770000 (هفتصد و هفتاد هزار) فلسطینی بیرون رانده شدند.

ب: سیاست خارجی

توسعه طلبی: مایلم به شما تذکر دهم که قبل از اینکه خیلی دیر شده باشد، هر از چند گاهی به برنامه «فلسطین بزرگ» (اسرائیل بزرگ) مراجعه کنید. برنامه کنفرانس بال باید شامل واژه «فلسطین بزرگ» یا واژه «فلسطین و سرزمین های مجاور» باشد وگرنه بی معناست؛ چه شما نخواهید توانست 10 میلیون یهودی را در سرزمینی به مساحت 25000 کیلومتر مربع بپذیرید.[22] این نامه خطاب به تئودور هرتزل از طرف یکی از دوستان نزدیک و مشاورین وی به نام «داوید تریج» در تاریخ 29 اکتبر 1899 کمی بعد از برگزاری کنگره صهیونیزم جهانی نوشته شده است. تمام تاریخ تهاجمات و توسعه طلبی های حکومت اسرائیل، از همین منطق وحشیانه صهیونیزم سیاسی سرچشمه می گیرد.

«بن گورین» با صراحت می گفت: مسأله ما حفظ وضع موجود نیست، وظیفه ماست که دولتی متحرک در جهت توسعه هر چه بیشتر ایجاد کنیم.[23]

«بن گورین» از سال 1937 مرزهای اسرائیل را بر اساس مراجع توراتی طرح کرده است؛ به عقیده او سرزمین اسرائیل باید پنج منطقه را در بر گیرد: جنوب لبنان تا رودخانه لیتانی (که بن گورین آن را «بخش شمال اسرائیل غربی» می خواند)، جنوب سوریه و ماوراء اردن (آنچه که امروزه اردن خوانده می شود)، فلسطین و صحرای سینا. آنان حتی شهر «حمص» در سوریه را با شهر «حمات» که در سفر اعداد (باب 34، آیات 1، 2 و 8) مرز شمالی کنعان را مشخص می سازد یکی دانسته اند، برخی دیگر این شهر را حتی در ترکیه می دانند.

اصولا اندیشه یک جنگ پیش گیرنده که در آن ایده گسترش مرزها محقق شود منطق نظام صهیونیستی است. در 12 اکتبر 1955 مناخیم بگین اعلام می کند: من عمیقاً معتقدم بدون لحظه ای تردید باید یک جنگ پیش گیرنده علیه دولت های عرب به راه انداخت، بدنی ترتیب ما به دو هدف خواهیم رسید: ابتدا تخریب قدرت اعراب و سپس، گسترش مرزهای خودمان. جنگ پیش گیرنده در سال 1967 (جنگ شش روزه) با عملیاتی شبیه به عملیات فاشیست های ژاپنی انجام شد (در تاریخ 7 دسامبر 1941 ژاپنی ها بدون اعلان جنگ در «پرل هاربور» ناوگان آمریکایی اقیانوس آرام را غافلگیر و تخریب کردند) در 5 ژوئن 1967 هواپیماهای جنگی اسرائیل، بدون اعلان جنگ هواپیماهای مصری را بر روی خاک در فرودگاه نابود کردند.[24]

صهیونیست ها پس از این جنگ، سرزمینی سه بار بزرگ تر از آنچه در تقسیم سال 1947 به آنان اختصاص داده شده بود را اشغال کردند، اما اشتهای آنان برای فتوحات جدید بیشتر شد. ضمیمه سازی «بیت المقدس» و «ارتفاعات جولان» در قرار داد ننگین کمپ دیوید» و اشغال لبنان در سال 1982 غیر منتظره نبود؛ زیرا سیاست رژیم صهیونیستی مبنی بر توسعه ارضی است.

5- مذاکرات سازش، وداع با آرمان فلسطین

در 13 سپتامبر 1993 (22 شهریور 1372) قرار داد «اُسلو» میان نخست وزیر رژیم صهیونیستی و «یاسر عرفات» رئیس حکومت خودگردان «ساف» به امضا رسید که دوره پنج ساله ای را برای انتقال قدرت حکومتی و تحقق خود مختاری فلسطینیان آغاز کنند.

این قرار داد از ماه مه 1994 باید اجرا می شد و در سال 1999 (1378) حکومت فلسطینی رسماً اعلام می گردید. مذاکرات صلح باید در دوره سوم عقب نشینی شروع می شد. اسرائیل که متعهد شده بود دست به عقب نشینی های متوالی در منطقه باختری «رود اردن» و «نوار غزه» بزند (تنها از طریق سه عقب نشینی)، هنوز به عقب نشنینی دوم اقدام نکرده است و قرار عقب نشینی 13% این مرحله را مشروط به اعلام 3% آن به پارک طبیعی، بدون سلطه فلسطینی ها می داند.

کرانه باختری رود اردن به سه منطقه تقسیم شده است که بخشی تحت کنترل حکومت خودگردان محسوب می شود و قسم دیگر تحت کنترل اسرائیل و قسمت آخر تحت کنترل انحصاری حکومت خودگردان در می آید و 3% آن به حالت ابهام باقی می ماند. این ها شروطی است که اسرائیل قبل از عقب نشینی مرحله دوم مطرح می کند.

قرارداد بعدی که به «گریلند ریور» معروف است، چیزی جز بهانه جویی اسرائیل و حضور آمریکا در منطقه تحت حکومت فلسطین را در پی ندارد. پاره ای از مفاد قرارداد وای ریور که در 23 اکتبر 1998 (اول آبان 1377) در کاخ سفید و حضور رئیس جمهور آمریکا، «شاه حسین، سلطان اردن» و امضای نخست وزیر اسرائیل و رئیس تشکیلات خودگردان (عرفات) رسید به این قرار است:

سازمان های تروریستی غیرقانونی شناخته شده و مبارزه علیه آن ها صورت گیرد. طرف فلسطینی افراد خاصی که مشکوک به اقدامات تروریستی هستند را بازداشت، تعقیب و مجازات نماید.

طرف فلسطینی نام افراد پلیس خود را در اختیار طرف اسرائیلی بگذارد.

هرگونه واردات، ساخت، کسب و مالکیت سلاح های گرم در مناطق تحت حاکمیت قضایی فلسطین جرم باشد. سلاح های غیر قانونی جمع آوری شود و آمریکا از طرف فلسطین در این مورد موافقت کرد که در اجرای برنامه کمک نماید.

کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین به رئیس جمهور آمریکا قول داد که مواد ضد اسرائیلی منشور ملی فلسطین را لغو کند.

کمیته هایی که در طول روند مذاکرات شکل می گیرند، همگی آنان با نظارت آمریکا و حضور اسرائیل رسمیت می یابند.

همه این موارد، حاکی از ذلت حکومت خودگردان برای به دست آوردن حکومتی است که با موافقت آمریکا و اسرائیل پایه ریزی شود. در متن پیمان وای ریور حتی به یک مورد کلمه صلح بر نمی خوریم و در عوض چهل مورد امتیاز، آن هم فقط برای اسرائیل در نظر گرفته شده است.

بعد از حضور رئیس جمهور آمریکا در اوایل آذر ماه سال جاری در فلسطین اشغالی، عرفات و شورای مرکزی سازمان آزادی بخش فلسطین در حضور رئیس جمهوری آمریکا و هیأت همراه وی، به نشانه موافقت با لغو بندهای ضد اسرائیلی منشور ملی فلسطین، دست های خود را بلند کردند. منشوری که سی و چهار سال پیش با هدف مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل به وجود آمد و در بندهای آن مبارزه با رژیم صهیونیستی تا ساقط کردن آن تأکید شده بود. این منشور که در سال 1347 تنظیم و تصویب شده است از سی و سه بند تشکیل شده که عرفات به موجب تعهد خود به صهیونیست ها باید بیست و هشت بند آن را حذف نماید. یک نگاه گذرا بر این بندها نشان می دهد که حکومت خودگردان با حذف نکات مورد نظر رژیم صهیونیستی، حتی موجودیت فلسطینیان در داخل فلسطین را نیز انکار می کند.

مهم ترین موضوعات مطروحه در این بندها شامل مطالب و محورهای زیر است:

فلسطین، میهن ملت فلسطین است.

فلسطین سرزمین غیر قابل تفکیک است.

ملت فلسطین صاحب حق شرعی و قانونی برای زندگی در سرزمین فلسطین است.

یهودیانی که تا قبل از اشغال فلسطین در آن جا زندگی می کرده اند، فلسطینی به شمار می روند.

مبارزه مسلحانه تنها راه آزادی فلسطین است.

ملت فلسطین به سوی یک انقلاب مردمی برای آزادی میهن خود پیش خواهد رفت.

عملیات چریکی، هسته جنگ آزادی بخش ملت فلسطین است.

وحدت عربی به آزادی فلسطین و آزادی فلسطین به وحدت عربی می انجامد.

تقسیم فلسطین در 1947و تأسیس اسرائیل، باطل است.

پدیده اسرائیل مغایر با حق ملت فلسطین برای زندگی در داخل سرزمین خود است.

ادعای وجود رابطه تاریخی میان یهودیان و فلسطین واهی است.

یهودیان یک ملت واحد نیستند، بلکه اتباع وارداتی کشورهای دیگر به فلسطین هستند.

صهیونیسم حرکتی سیاسی و وابسته به امپریالیسم است.

صهیونیسم یک جنبش نژاد پرست، توسعه طلب، فاشیست و تجاوز کار است.

موارد فوق بخش هایی از نکات ضد صهیونیستی منشور فلسطین است، لذا همان گونه که ملاحظه می شود حذف بسیاری از این بندها به منزله چشم پوشی از موجودیت، هستی و حق حیات ملت فلسطین خواهد بود. در حقیقت با مطالعه منشور فلسطین و دقت در آنچه که باید حذف شود، بهتر می توان به عمق خیانتی که تشکیلات خود گردان عرفات علیه حقوق و هستی ملت فلسطین تدارک دیده است واقف شد. تأکید «کلینتون» بر پایتخت بودن ابدی بیت المقدس برای اسرائیل و سفر به غزه و استقبال عرفات از وی تازه ترین حلقه خیانت رهبری ساف به آرمان آزادی قدس شریف می باشد. شورای ساف با هشتاد و یک رأی موافق و هفت رأی مخالف اقدام به لغو این بندها نمود. قرارداد «وای ریور» بر پایه خروج نیروهای اسرائیلی از کرانه غربی رود اردن می باشد، ولی نتیجه را برای صهیونیست ها به جا می گذارد، زیرا آنان پس از لغو بندهای ضد صهیونیستی منشور ملی فلسطین، نه تنها اقدام به عقب نشینی نکردند، بلکه شروط جدیدی را مطرح کردند:

«بیل کلینتون» رئیس جمهور آمریکا به منظور به راه انداختن مجدد روند سازش در اجلاس سه جانبه ای با یاسر عرفات رهبر ساف و «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی شرکت کرد.

به گزارش دفتر نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس نتانیاهو در این دیدار برای اجرای بندهای قرار داد مذکور ده شرط به شرح زیر اعلام کرده است که به نظر می رسد که عرفات در سرزمین های خودگردان نقض ژاندارم صهیونیست ها را ایفا می کند.

مقام معظم رهبری با بینش عمیق خود نسبت به مواضع غاصبین و مزدوران آن ها فرمودند:

«دستگاه های آمریکا و رئیس جمهور آمریکا تلاش خودشان را گذاشته اند که مسأله فلسطین را از صورت مسایل دنیای اسلام و خاورمیانه به کلی حذف کنند و اصلاً مسأله ای به نام فلسطین و آرمان فلسطین و نهضت فلسطین، دیگر باقی نماند. این یکی از اهداف بسیار مهم آن هاست. برای خاطر این، مسافرت می کنند، حرکت می کنند،  تلاش می کنند، آدم های ضعیف النفس و خیانت پیشه و حقیر هم که در بین فلسطینی ها هستند، مثل همه ملت های دیگر که آدم های این طوری دارند و متأسفانه جوامع بشری در بیشتر ادوار تاریخ، گرفتار انسان های حقیر مرعوبند، آن ها هم تسلیم شده اند و آمده اند منشور ملی فلسطین را جلویشان گذاشته اند. هر جا که مبارزه ای با صهیونیست ها و اشغالگران و آدم کشان مردم فلسطین و جنایتکاران نسبت به فلسطین هست، میخواهند آن را حذف کنند. حذف کردند! حالا چنان چه آن را از روی کاغذ حذف کنند، مگر ممکن است انگیزه دفاع از کشور  فلسطین و هویت فلسطینی از دل فلسطینی ها برود... .

مگر تا حالا که جوانان مسلمان در انتفاضه فلسطین یا در کشور لبنان به خاطر خدا، به خاطر مسؤولیت الهی دفاع از سرزمین اسلامی، جان خودشان را به خطر می انداختند، به خاطر منشور فلسطین این کارها را می کرده اند که حالا اگر شما منشور به اصطلاح ملی فلسطین را دستکاری کردید، آن ها دست بردارند؟!».

اصلاح قرارداد وای ریور[25]

طرف های اسرائیلی و فلسطینی پس از چنین هفته مذکرات فشرده، بر سر اصطلاحات جدید در قرارداد «وای ریور» به توافق رسیدند. قرار داد جدید، به دو طرف یک سال فرصت می دهد تا توافق نامه نهایی را امضاء کنند.

متن توافق نامه هشت ماده ای عرفات و «باراک» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی به طور خلاصه چنین می باشد:

طرفین باید ظرف مدت یک سال به توافق دست یابند.عقب نشینی نیروهای صهیونیستی طی سه مرحله و تحت یک سیستم پیچیده صورت می گیرد.زندانیان فلسطینی در چند مرحله  آزاد خواهند شد.طرفین توافق کردند از اقدامات یک جانبه خودداری کنند .مقامات تشکیلات خود گردان متعهد می شوند افراد مظنون به اقدامات تروریستی را دستگیر، سلاح های غیرقانونی را ضبط و تعداد نیروهای پلیس فلسطینی را کاهش دهند.کمیته ای برای رسیدگی به امور آواردگان تشکیل شود.ساخت بندر جدید در نوار غزهاز اول اکتبر (9 مهر ماه 1378) تردّد فلسطینی ها از نوار غزه به سمت الخلیل منطقه تحت حمایت رژیم صهیونیستی ممنوع باشد.

قرار است در مذاکرات آینده مقام های فلسطینی و رژیم صهیونیستی، در مورد تعیین وضعیت نهایی کشور مستقل فلسطینی، مسایل زیر مورد بحث قرار گیرد:

ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی و تعیین حدود اختیارات، وضعیت نهایی مرزهای کشور فلسطین، وضعیت بیت المقدس، سرنوشت آوارگان فلسطینی، آینده شهرک های یهودی نشین و کنترل منابع آب؛ اما با توجه به مسایل پیچیده ای همچون وضعیت بیت المقدس و بازگشت آوارگان فلسطینی، چشم انداز مذاکرات روشن به نظر نمی رسد، همچنان که در مورد روند سازش، باراک نخست وزیر رژیم صهیونیستی که وی را به گرگی که هنوز دندان های زهر آلودش را نشان نداده توصیف کرده اند ـ از عرفات خواسته است تا عملیات استقرار نیروهای فلسطینی به جای ارتش اشغالگر در مناطق کرانه غربی متوقف شده و مسایل اساسی و پیچیده ای مانند قدس، پناهندگان، شهرک سازی، دولت آینده فلسطین، آبراه ها، گذرگاه ها و اختلاف مرزی و غیره را مطرح ننماید.[26]

6- انتفاضه

انتفاضه قیام مردم فلسطین در سرزمین های اشغالی است. مردم فلسطین پس از تشکیل دولت اسرائیل، یا آواره شدند و یا در سرزمین های خود که تحت اشغال و حاکمیت رژیم صهیونیستی درآمد، باقی ماندند. در سال 1987 قیام مردم فلسطین به صورت یکپارچه در درون سرزمین های اشغالی با پرتاب سنگ به سوی سربازان اشغالگر آغاز شد که نشان دهنده یأس مردم از اقدامات دیپلماتیک کشورهای عربی و گروه ای سازشکاری مانند ساف است. «جنبش جهاد اسلامی» که شاخه انشعابی «اخوان المسلمین» است و به رهبری دکتر «فتحی شقاقی» در سال 1980 تشکیل گردید، از گروه های فعال در مبارزه مردم فلسطین علیه اسرائیل غاصب است. تشکیل این جنبش را می توان از بازتاب های انقلاب اسلامی دانست که از اصولی مانند جهاد، شهادت و فداکاری در راه هدف بهره می گیرند، در واقع می توان گفت «جهاد اسلامی» که معتقد به شیوه مبارزه مسلحانه است در به راه انداختن انتفاضه نقش مهمی داشته و از رهبران آن محسوب می شود.

یکی دیگر از گروه های مبارزی که پس از شروع انتفاضه به وجود آمد حماس (حرکت مقاومت  اسلامی) بود که به زودی به صف مبارزات مردم پیوست. رهبر معنوی حماس «شیخ احمد یاسین» می باشد.

 

غاصب بودن رژیم صهیونیستی از نظر حقوق بین الملل

بر طبق حقوق بین الملل، تعریف معمولی کشور بر اسرائیل صدق نمی کند. زیرا هر دولت دارای سه خصوصیت ویژه است که اسرائیل، فاقد هر سه ویژگی فوق است: 1- مردم 2- سرزمین مشخص 3- حکومت

مردم: با وجود کثرت یهودیان فعلی در فلسطین بر کسی پوشیده نیست که آنان به این کشور تعلق ندارند، آنان بیگانه اند و از چهار گوشه جهان بر خلاف میل مردم بومی این کشور که با زور آواره شده اند، آمده اند؛ بنابراین به هیچ وجه تعریف مردم درباره آنان صدق نمی کند، تا چه رسد که آنان را مردم فلسطین بنامیم.سرزمین مشخص: کشور اسرائیل، مرزهای مشخصی ندارد. تمامیت ارضی سرزمین های اشغالی نیز، با مردم اصلی فلسطین و کشورهای عرب همسایه مورد منازعه است. در حقوق بین الملل یک اختلاف و مشاجره، در مورد یک سرزمین می تواند اصل سرزمین را انکار کند.حکومت: نسبت به مسأله حکومت هم واضح است که از نظر تعریف، حکومت باید نماینده مردم کشور باشد. در این جا نیز حکومت اسرائیل نماینده مردم فلسطین نیست؛ اگر بود. آنان را آواره نمی کرد.


 

* کارشناس ارشد علوم سیاسی

[1]. عفیف عبد الفتاح طباره، یهود از نظر قرآن، ترجمه علی منتظمی، انتشارات بعثت، ص 11

[2]. ممتحنه، 13

[3]. بقره، 96.

[4]. نساء، 161 - 160

[5]. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: تاریخ طبری، جلد 3، ص 609

[6]. Hirsch Kalisher

[7]. خاخام: (عبری) عنوان علما به پیشوایان مذهبی یهود، معنی آن برابر است با معنی کلمه حکیم در عربی. فرهنگی معین، ص 1384- فرهنگ مید، ص 816

[8]. گارودی روژه، پرونده اسرائیل و صهیونیزم سیاسی، ترجمه دکتر نسرین حکمی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 1369

[9]. Theodor Hertzl

[10]. دکترین: (فرانسه) (به ضم دال و کاف، کسر راء و فتح یاء) مسلک، عقیده، رأی، نظریه ، فکر. فرهنگ عمید، ص 957

[11]. گارودی، پیشین

[12]. گارودی، پیشین، ص38

[13]. Benzion Dinur

[14]. هاگاناه سازمان یهودی «دفاع از خویش که توسط انگلیس برای دفاع از گروه های یهودی و علیه مردم عرب این منطقه تشکیل شد، از گروه های تروریستی اسرائیلی حمایت می کرد و پس از تشکیل دولت اسرائیل کادرهای ارتش اسرائیل از این افراد انتخاب شدند

[15]. گارودی، پیشین، ص 39

[16]. برای اطلاع بیشتر  ر. ک: روچیلاها، ترجمه رضا سندگل، منیژه اسلامبولچی، ا نتشارات وزارت ارشاد

[17]. [حییم یا خئوم واتیسمان Chaim Weizmann] در روسیه به دنیا آمد. نخست به عنوان دانشمند شیمیدان وارد صحنه شد وی غیر از کنگره اول، در همه کنگره های صهیونیستی حضور داشت. در 1904 به انگلستان آمده و اندکی بعد یکی از برجسته ترین چهره های صهیونیستی انگلستان شد

[18]. رحمانی، شمس الدین، جنایت جهانی، انتشارات پیام نور، 1369، تهران، ص 146

[19]. لوموند، شماره 15، اکتبر 1971

[20]. گارودی، پیشین

[21]. جهت اطلاع بیشتر ر. ک: کتاب بذرهای توطئه (گزیده اسناد محرمانه وزارت خارجه انگلیس) ترجمه دکتر حسین ابو ترابیان، انتشارات اطلاعات، 1370

[22]. گارودی، پیشین، ص 131

[23]. گاوردی پیشین، ص 133

[24]. گارودی، پیشین، ص 136

[25]. نقل از روزنامه ی انتخاب، یکشنبه 14 شهریور ماه 1378، ش 121

[26]. نشریه نداء القدس، سال سوم، 31/4/78 (نشریه ی جنبش جهاد اسلامی)

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.