روز قدس

تاریخ انتشار:
بناینگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره)، آخرین جمعة ماه مبارك رمضان را به عنوان روز جهانی قدس اعلام كرده‌اند تا مسلمانان در این روز به مصائب و رنجهای مردم مسلمان فلسطین توجه نموده و با حمایت و پشتیبانی جهانی از مردم مظلوم فلسطین، آنان را به مبارزات رهایی بخش خود دلگرم كرده و از طرف دیگر به صهیونیستها و حامیانشان بفهمانند كه فلسطین جز لاینفك جامعة اسلامی است و در نهایت، قدس شریف را از اسرائیل غاصب پس خواهند گرفت.

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ، مقاله روز قدس کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
نگارنده: حجة الاسلام و المسلمین علی ملكی

 

امام خمینی«ره»: روز قدس را باید مسلمانها زنده نگهدارند.

صحیفة نور، ج12، ص 271، 275و 276

بناینگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره)، آخرین جمعة ماه مبارك رمضان را به عنوان روز جهانی قدس اعلام كرده‌اند تا مسلمانان در این روز به مصائب و رنجهای مردم مسلمان فلسطین توجه نموده و با حمایت و پشتیبانی جهانی از مردم مظلوم فلسطین، آنان را به مبارزات رهایی بخش خود دلگرم كرده و از طرف دیگر به صهیونیستها و حامیانشان بفهمانند كه فلسطین جز لاینفك جامعة اسلامی است و در نهایت، قدس شریف را از اسرائیل غاصب پس خواهند گرفت.

ما در این نوشتار با ذكر مختصری از تاریخچة فلسطین و چگونكی اشغال آن، مطالبی را دربارة نقاط عطف تاریخ فلسطین، مذاكرات صلح خاورمیانه، انتفاضه و رهبرانی آن ارایه خواهیم داد.

تاریخچة فلسطین

قدیمی‌ترین ساكنان فلسطین قبائلی از عرب هستند كه حدود 3500 سال قبل از میلاد به فلسطین مهاجرت نمودند كه بعدها به نام كنعانیون نامیده شدند.

در هزار سال قبل از میلاد قومی به نام فلسطین با ورودش به این سرزمین، جای كنعانیها را گرفتند به نام فلسطین نیز از نام همین قوم گرفته شده است.

اگرچه اقوام زیادی در طول تاریخ با حمله به فلسطین آن جا را تحت سلطة خود در می‌آورده‌اند اما فلسطین با اكثرین داشتن ساكنان عربش همواره دارای هویتی عربی بوده است. فلسطین از زمان ظهور اسلام (قرن هفتم میلادی) تا كنون در دست مسلمانان بوده است و پیروان ادیان مختلف آن جا با همدیگر زندِگی مسالمت ‌آمیزی داشته‌اند.

جنگهای صلیبی

فلسطین در دو دورة جنگهای صلیبی، از طرف اروپاییان مورد تهاجم و غارت قرار گرفت. جنگ صلیبی اوّل كه در سال 1907 میلادی به دنبال خطابة پاپ اروبن شروع شد، مسیحیان با تحریك وی مبنی بر رها كردن مرقد مقدس حضرت مسیح(ع) از دست مسلمانان[1]، با سپاه 150 هزار نفری در حالی كه علامت صلیب را بر روی سینه‌ها و دوش‌های خود نصب كرده بودند، بیت المقدس را تسخیر نمودند و 70 هزار نفر ازمردان، زنان و حتی اطفال را قتل عام كردند. صلاح الدین ایوبی در سال 1187 آن را باز پس گرفت. اروپاییان در دورة جنگهای صلیبی یك بار دیگر فلسطین را تسخیر نمودند كه پس از مدتی آزاد شد. فلسطین پس ا زآن توسط عثمانیان و ناپلئون هم اشغال شد.

انگلستان و زمینه‌های تشكیل دولت یهود

انگلیس و فرانسه در آغاز قرن نوزدهم میلادی از طرفی با هدف تجزیة امپراتوری عثمانی اعراب را به استقلال از عثمانی تشویق می‌كردند و از طرف دیگر، مخفیانه زمینه های تشكیل دولتی غیر عرب و وابسته به خود را كه از نظر فرهنگ و نژاد نیز امكان وحدت با اعراب را نداشته باشد، در حد فاصل قاره آسیا و آفریقا فراهم می‌آوردند. یهودیان نیز در همین زمان در اندیشه تشكیل سرزمین واحدی برای خود بودند.

هرتزل، بنیانگذار صهیونیزم و نویسندة كتاب «دولت یهود» اوگاندا را به عنوان مركز یهودی پیشنهاد كرد ولی كنگرة یهود پس از مرگ هرتزل با پیشنهاد وی مخالفت نمود و تأكید كرد كه فلسطین و یا حداقل منطقه‌ای در جوار آن كه بعد بتوانند به فلسطین دست یابند، باید مركز یهود انتخاب شود. در كنگرة صهیونی كه در سال 1908 در لاهه تشكیل شد تصمیم جزمی دربارة فلسطین اتخاذ گردید و دستور خرید اراضی فلسطین و اعطای وام از طرف بانك یهود برای ساختن خانه برای یهودیان در شهر یافا صادر گشت.

یكی از رهبران حزب صهیونیزم به نام هربرت صموئیل طی یادداشتی به اعضای كابینة انگلستان و نمایندگان مجلس عوام آن كشور، تشكیل یك دولت یهودی تحت نظارت انگلستان و نمایندگان مجلس عوام آن كشور، تشكیل یك دولت یهودی تحت نظارت انگلستان را در فلسطین پیشنهاد كرد و خواستار مهاجرت سه تا چهار میلیون یهودی متفرق در اروپا به آن جا شد. بدین ترتیب، انگلستان توانست با ایجاد یك دولت دست نشانده در كنار مصر و كانال سوئز، این نقطة حساس را در دست بگیرد.

وعدة بالفور

با قول مساعد بالفور، وزیر امور خارجه انگلستان، به صهیونیستها مبنی بر تشكیل دولت یهودی، مهاجرت یهودیان به فلسطین – كه از قبل آغاز شده بود- شدت یافت. صدور اعلامیة بالفور به خاطر آشكار ساختن سیاست انگلستان در وعده‌های دروغین استقلال عربها و توافق با یهودیان، خشم مسلمانان جهان و فلسطین را برانگیخت اما حمایت همه جانبة انگلستان و دیگر كشورهای اروپایی مانع از آن بود كه فلسطینی‌ها بتوانند از مهاجرت یهودیان جلوگیری كنند. با به قدرت رسیدن نازیها در آلمان به دلیل كشتار یهودیان توسط هیتلر، مهاجرت به فلسطین افزایش بیشتری یافت؛ به طوری كه در سال 1939، 28% از ساكنان فلسطین را یهودیان تشكیل می‌دادند.

پس از جنگ جهانی اوّل، در سال 1920، در شهرستان ریمو در جلسه شورای عالی متفقین برای تعیین سرنوشت بلاد عربی، سوریه و لبنان تحت سرپرستی فرانسه و عراق تحت الحمایة انگلستان و فلسطین به شرط این كه وعدة بالفور اجرا شود، تحت قیومیت انگلستان قرار گرفت. بدین ترتیب اراده و خواست ملت عرب را كه خواهان استقلال بودند، زیر پا گذاشتند. دولت انگلستان سپس لایحة قوانین سرپرستی فلسطین را تنظیم كرده و به جامعة ملل فرستاد كه در تاریخ 22 ژوئیة 1922 تصویب شد. این لایحه منعكس كنندة درخواستهای صهیونیستها به كنگرة صلح ورسای بود.

یهویدان با كمك انگلستان، اراضی فلسطینیان را تصاحب كرده و یا می‌خریدند. خود كشور انگلیس پنجاه‌هزار هكتار از اراضی فلسطین را كه در دست دولت بود به یهودیان واگذار كرد. از اقدامات دیگر بریتانیا، نصب هربرت صمؤئیل از رهبران بزرگ صهیونیزم به حكومت فلسطین بود كه باعث رواج زبان عبری و دادن امتیازات مهمی به یهودیان شد. بعدها مسأله تقسیم فلسطین به دو دولت یهودی و غیر یهودی به دنبال شورش اعراب مطرح شد امّا هیچ زمان عملی نشد.

ورود آمریكا به قضیه فلسطین

سران صهیونیزم بعد از جنگ جهانی دوّم شاهد قدرت گیری روز افزون آمریكا بودند، خود را به این كشور نزدیك نمودند. انگلستان اعلام كرد كه طبق نظر سازمان ملل در روز 15 مه 1948 فلسطین را تخلیه كرده و جای خود را به سازمان ملل می‌دهد. اما انگلستان ساز و برگهای نظامی و اسلحه‌های مدرن خود را در اختیار یهودیان قرار داد و بدین ترتیب دست یهودیان را در كشتار مردم بی دفاع فلسطین آواره ساختن آنان بازتر گذاشت. به دنبال آن حملات وحشیانه به مناطق رعب نشین آغاز شد. مثلاً در دیر یاسین در یك حمله 250 هزار نفر را سر بریدند و دهها هزار نفر را آواره كردند. برای ترساندن ساكنان فلسطین و ترغیب به فرار آنان، جنایات فجیعی را مرتكب شدند. به عنوان نمونه: زنان مسلمان را بدون پوشش سوار بر اتومبیل‌های سرباز می‌كردند و در شهرها می‌گرداندند. به سبب ای اعمال خشونت آمیز و غیر انسانی بیش از یك میلیون فلسطینی به كشورهای مجاور پناهنده و آواره شدند.

همزمان با خروج انگلستان از فلسطین، یهودیان به نام دولت اسرائیل اعلام استقلال كردند كه بلافاصله ارتش‌های مصر، عراق، سوریه، سعودی، سودان، لیبی، اردن و لبنان به همراه آوارگان فلسطین از سه طرف وارد فلسطین شدند. اگر چه اعراب در این جنگ پیروزیهایی داشتند امّا با فعالیت انگلستان، آمریكا و سازمان ملل جنگ متوقف گشت، ولی پس از مدتی از سرگرفته شد و حدود هشتاد ماه طرفین با یكدیگر می‌جنگیدند.

این پیمان به دنبال سفر سادات رئیس جمهور مصر به اسرائیل و به تشویق آمریكا بسته شد. در این پیمان توافق شد كه اسرائیل از صحرای سینا عقب نشینی كند و در مقابل، مصر موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد. این پیمان صلح در مورخه 26 مارس 1979 بین سادات و بگین به امضا رسید.

پیمان صلح كمپ دیوید عواقب وخیمی را به دنبال داشت. چرا كه برای اولین بار، اسرائیل از طرف یك كشور عربی مورد شناسایی قرار می‌گرفت. از مهمترین پیامدهای این پیمان، جدائی اعراب از مصر و انزوال آن كشور در بین اعراب و بازگذاشتن دست اسرائیل در منطقه بود كه به دنبال آن قوای اسرائیل حتی بیروت را به محاصرة خود در آوردند.

پیمان صلح كمپ دیوید پیروزی بزرگی برای سیاست خارجی كارتر، رئیس جمهور وقت آمریكا، به حساب می‌آمد؛ به طوری كه پیروزی وی را در انتخابات آیندة ریاست جمهوری تضمین كرده بود ولی انقلاب اسلامی ایران موقعیت كارتر را بیش از پیش تضعیف نمود؛ به گونه‌ای كه در انتخابات ریاست جمهوری از حریف خود ریگان شكست خورد.

مذاكرات سازش

طرح ایجاد سازش بین اعراب و اسرائیل همواره مورد توجه سیاست خارجی آمریكا بوده است.

طرح ریگان، رئیس جمهور وقت آمریكا، برای ایجاد سازش بین اعراب و اسرائیل، تشكیل دولت مستقل فلسطین و قبولِ اعمال حاكمیت اسرائیل بر سرزمینهای اشغالی كرانه باختری و غزّه به فلسطینی‌ها پیش‌بینی شده و تعیین وضعیت بیت المقدس به انجام مذاكره موكول شد. این خودمختاری در خلال پنج سال به یك كنفدراسیون با اردن تبدیل می‌شود. در این طرح، آمریكا تصریح كرد كه روند شهرك سازی در دوران انتقالی باید متوقف شود. ریگان در این طرح از موجودیت اسرائیل بشدّت دفاع كرد.

عرفات با بعضی از مفاد پیمان موافق بود اما دولت بگین با خشم پیشنهادهای ریگان را رد كرد. در هر حال این طرح به نتیجه نرسید.

قیام مردم فلسطین(انتفاضه) كه به دعوت گروههای انقلابی فلسطین مانند سازمان جهاد اسلامی و حماس صورت گرفت، از سال 1987 شروع شد. پس از شكوفایی این قیام، آمریكا حل بحران خاورمیانه را در زمان جرج بوش در صدر اولویتهای كاری خود قرار داد. فروپاشی جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، حملة عراق به كویت، روی كارآمدن حزب كارگر در فلسطین اشغالی و قیام مردم فلسطین از عوامل آغاز مذاكرات بین اسرائیل و اعراب به حساب می‌آید، آمریكا به طور فعّال برای حل بحران چهل سالة خاورمیانه وارد صحنه شد.

بعد از 8 دور سفر خاورمیانه جیمزبیكر، وزیر امور خارجة آمریكا، بالاخره تلاش‌های او به نتیجه رسید و اعراب و اسرائیل با طرّاحی آمریكا در كنفرانس صلح مادرید در تاریخ 30 اكتبر 1991 شركت كردند. این مذاكرات در چند مرحله برگزار شد كه در مرحلة سوّم، سوریه و لبنان اعلام كردند: چنانچه توافقی نسبت به باز پس دادن بلندیهای جولان و جنوب لبنان از طرف اسرائیل صورت نگیرد در مذاكرات صلح شركت نخواهند كرد. در ادامه مذاكرات، مسئله خودگردانی در كرانه غربی و نوار غزّه كه باید ظرف پنج سال تشكیل شود، از طرف آمریكا پیشنهاد شد. آمریكا اعلام كردن كه قطعنامه 242 شورای امنیت را به عنوان مبنای اصلی گفتگوها می‌داند. از دید اسرائیل، هیأت فلسطین باید به عنوان بخشی از هیأت اردنی در مذاكرات شركت كنند. امّا بعدها نظر خود را منعطف كردند و هیأت فلسطینی را به طور مستقل در مذاكرات پذیرفتند.

نتایج مذاكرات

پیشرفت در مذاكرات بسیار جزئی بود امّا برای اسرائیل دست آورد مهمّی به همراه داشت. زیرا صرف گفتگوهای مستقیم برای او به منزلة شناسایی آن كشور از طرف اعراب بود. مذاكرات كه در سال 1991 آغاز شد تا اواسط سال 1992 كه رابین به نخست وزیری رسید، نتیجه‌ای را در بر نداشت. رابین كه از حزب كارگر بود و سیاست‌های متعادل‌تری داشت ولی تا پایان ریاست جمهوری جرج بوش مذاكرات، نتیجه‌ای را به همراه نداشت. یكی از حوادث مهم سیاست خارجی بوش برگزاری مذاكرات صلح بین اعراب و اسرائیل بود.

توافق غزه- اریحا

با آمدن كلینتون از حزب دموكرات و انتخاب وی به عنوان ریاست جمهوری آمریكا كه به طور سنتی از صهیونیستها حمایت بیشتری به عمل می‌آوردند باعث نگرانی بیشتر اعراب شد، امّا كلینتون تلاش كرد تا این نگرانی را با سفر وارن كریستوفر، وزیر امور خارجة آمریكا، به منطقه مرتفع سازد.

مذاكرات صلح در این مقطع هم در چند دوره ادامه یافت امّا نتایج ملموسی به دست نیامد؛ امّا با توجه به حیات سیاسی رو به زوال عرفات در این زمان و بحران سیاسی ناشی از اختلاف و بحران مالی ساف، پس از چند دوره مذاكرات محرمانه در لندن و نروژ، دو طرف به پیمان غزّه –اریحا متمایل شدند. در واقع، عرفات به خاطر حفظ موقعیت سیاسی خویش، منافع ملی فلسطین را زیر پا گذاشت. در سپتامبر 1993 اسرائیل و ساف توافق غزّه- اریحا را در واشنگتن امضا نمودند.

بر اساس این توافق دو طرف یكدیگر را به رسمیت شناختند و موافقت نمودند تا نخست خودگردانی فلسطینی را در غزّه ایجاد كنند و سپس در نقاط دیگری از كرانه غربی رود اردن توسعه دهند. خودگردانی می‌بایستی شامل امور بهداشتی، آموزش و پرورش، خدمات اجتماعی، جهانگردی مالیات و پلیس باشد؛ ولی حل مسائلی مانند شهرك‌های یهودی نشین، پناهندگان فلسطینی و بیت المقدس شرقی به آینده موكول شد.

اریحا یك شهرك پانزده هزار نفری است و غزّه هم برای رابین چندان اهمیت نداشت. دومین مرحلة سازش، پیمان معروف به طابا است كه در آن چگونگی واگذاری شش شهر اشغالی شامل رام الله، طولكرم، بیت لحم، جنین، قلقیلیا و بخشی از الخلیل مطرح شد. ساف هم تعهد كرد كه در اساسنامة خود بند نابودی اسرائیل را حذف كند.

انتفاضه و رهبران آن

قیام مردم فلسطین در سرزمینهای اشغالی كه انتفاضه نام گرفته است از سال 1987 به وجود آمد. هسته اصلی این قیام از مساجد ایجاد شد. البته قیامها و شورشهای مردمی از زمان موجودیت اسرائیل در فلسطین وجود داشت اما انتفاضه نشان دهندة این است كه مردم فلسطین از دولت‌های عربی و گروه‌های سازشكار مانند ساف ناامید شده‌اند و خود باید اقدامی  برای رهایی خویش انجام دهند.

خصوصیت انتفاضه نسبت به سایر حركتها این است كه در داخل سرزمین فلسطین شروع شده و ملهم از انقلاب اسلامی ایران می‌باشد.

گرایش‌های اسلامی كه در دهة 80، در سرزمینهای اشغالی پدید آمد، گرایش‌هایی هستند كه به اسلام سیاسی معتقدند. اینها در پی شكست اعراب در مقابل اسرائیل و سیاست‌های سازشگرانه ساف و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران به وجود آمدند.

رهبران انتفاضه

جنبش جهاد اسلامی

این جنبش كه شاخة انشعابی از اخوان المسلمین است به رهبری دكتر فتحی ابراهیم شقاقی در سال 1980 تشكیل و به فعالیت پرداخت. علّت انشعاب جنبش جهاد اسلامی از اخوان المسلمین آن بوده است كه اخوان المسلمین با تكیه بر كادر سازی و تربیت نیروی انسانی كمتر به مبارزة عملی می‌پرداخت، ولی جهاد اسلامی به جنبة عملی توجه بیشتری داشتند. تشكیل این جنبش از بازتاب‌های انقلاب اسلامی ایران در فلسطین است كه از اصولی مانند جهاد، شهادت و فداكاری در راه هدف بهره گرفتند. مزیت این جنبش آن است كه در داخل فلسطین به وجود آمد.

در واقع جنبش جهاد اسلامی پاسخی به دو طیف حاكم بر فلسطین بود؛ یكی ساف كه به مبارزة بدون اسلام روی آورده بود و دیگری اخوان المسلمین كه سیاست اسلام بدون مبارزه را الگوی خود قرار داده بود. امّا ایدئولوژی جهادِ اسلامی در آمیختن ملی گرایی و دین است. جهاد اسلامی كه معتقد به شیوة مبارزة مسلحانه است در به راه انداختن انتفاضه نقش مهمی داشت و از رهبران آن به حساب می‌آید.

حماس (حركت مقاومت اسلامی).

حماس همان اخوان المسلمین است؛ منتها در مرحلة جدید و تكاملی آن قرار دارد كه مرحلة عمل است. حماس بعد از شروع انتفاضه در سال 1987 به وجود آمد و به صف مبارزات مردم پیوست. اخوان المسلمین كه تا آن زمان اعتقاد به كادر سازی و تربیت نیروی انسانی داشت امّا بنابر گفتة رهبر حماس این سازمان به مرحلة عمل رسیده است. با تشكیل حماس مرحلة جدیدی برای اخوان المسلمین به وجود آمد. رهبران حماس معتقدند كه آنها مسؤول پیدایش انتفاضه هستند و انتفاضه از حماس آغاز شده است. در استراتژی جدید حماس به مسأله جهاد علیه اشغالگران اشاره شده است و حماس شاخة نظامی اخوان المسلمین است. رهبری معنوی حماس شیخ احمد یاسین می‌باشد.

اوج گیری و گسترش دو جنبش فوق الذكر (جهاد اسلامی و حماس) به گسترش بیداری اسلامی به طور عام مرتبط است كه سراسر جهان عرب و جهان اسلام را فرا گرفته است و ملهم از جنبش امام خمینی (ره) در ایران است.

مذاكرات صلح خاورمیانه

اسرائیل كه شعار از نیل تا فرات را در سر می‌پروَرانَد، نمی‌تواند صلح طلب باشد. بنابراین طبیعی است كه ایران نسبت به مذاكرات صلح خاورمیانه خوش بین نباشد و به مخالفت آن بپردازد؛ چرا كه هر چند دهه گذشته به اثبات رسید كه فلسطینی‌ها از طرق مذاكرات نمی‌توانند به اهداف خود دست یابند و اسرائیل تنها با زور خاضع خواهد شد.

ما بر اساس اصول مسلم اسلام و انقلاب اسلامی همواره قیام مردم فلسطین (انتفاضه) را تأیید كرده و در مجامع بین المللی از آن دفاع نموده ایم.

از سیاست‌های مزدورّانه آمریكا در جریان مذاكرات صلح خاورمیانه كشیدن پای سوریه و لبنان بر سر میز مذاكره سازش بوده است تا بدین وسیله جمهوری اسلامی ایران را در منطقه منزوی كند. از عوامل اصلی سیاست مهار دوگانه كلینتون  (Dual containment) در مقابل ایران، مخالفت ایران با مذاكرات صلح خاورمیانه است. لازم به توضیح است كه در طرّاحی استراتژی مهار دوگانه، صهیونیست‌های آمریكا مخصوصاً لابی اسرائیل و گروه ایپاك (AIPAC) كمیته امور عمومی آمریكا اسرائیل، دارای نقش كلیدی بوده‌اند.

به امید توجه همة مسلمانان جهان به مسأله فلسطین و روز قدس و حركت جمعی برای آزاد سازی قدس شریف از دست صهیونیسم غاصب.  

والسلام.

منابع

فلسطین یا كارنامه سیاه استعمار، نوشته اكرم زعیتر، ترجمة آقای هاشمی رفسنجانی، انتشارات دفتر تبلیغات.اسرائیل و فلسطین، از اكبر هاشمی رفسنجانی، انتشارات جهان آراء.پشت پردة صلح، از جملیه كدیور، انتشارات اطلاعات، تهران 1374.مجلة راهبرد شماره (شش).صحیفه نور، ج 12، ص 271 تا 276.لبنان، از شهید چمران.


[1]- مسیحیان نبابر تعلیمانت تحریف شدة انجیل معتقدند كه حضرت عیسی(ع) كشته شده و در فلسطین مدفون است و لكن قرآن كریم می‌فرماید: و ما قتلوه یقیناً بل رفعه الله الیه.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.